سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 خدا .حرف.نزدیک
داشتم درس میخوندم. تقویم لازم شدم ییهو! توی صفحه امروز تقویمم نوشته: گاهی سکوت می کنم. شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد.
داشتم تازه فکرمو آزاد می کردم برای جراحی های قبل از پروتز! دوباره حجم زیادی فکر اومد. با همه این بحثایی که این چند روز کردم و فکرایی که تو این کله چرخ خورده در مورد نزدیک شدن به خدا و لزومش و روشش و ....
 عصبی شدم از اینکه تواناییمو از دست دادم تو کنترل کردن فکرم! قبلا هر زمانی که لازم بود درس بخونم کلمو خالی می کردم از فکرام! ولی نشد!  بازم تلاش می کنم!
| نوشته شده توسط مجنون در چهارشنبه 87/1/21 و ساعت 11:11 عصر | دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم()
 
بالا